باشگاه کوهنوردی شقایق / نمایش جزییات خبر

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426

سرپرست : سلمان بهمن دار
به نام خالق زیبایی ها

نام برنامه: پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال

قبل از هر حرف و کلامی خدارو شکر میکنم بخاطر خیلی چیز ها، خیلی چیز ها که اگر بخوام بنویسم شاید از یک کتاب هم بیشتر بشه. همین بس که به قول مهدی عزیز درس عبرت دیگران نشدیم بی نهایت خدا رو شکر گذاریم.
تاریخ اجرا: 26 الی 28 تیر ماه 94
نویسنده گزارش :سلمان بهمن دار
سرپرست: سلمان بهمن دار
مسئول فنی: مهدی محرابی
پیشتیبان برنامه: مهدی رستمی – فرید صفری
نفرات شرکت کننده: مهدی محرابی، جمشید مهرآور ، سلمان بهمن دار
این برنامه به پاس قدردانی از استاد بزرگوار و پیشکسوت باشگاه شقایق جناب آقای محمد فراهانی بابت زحمات و تلاش های ایشان در امر آموزش و ارتقاء سطح جامعه کوهنوردی اجرا گردید.
سرفصل ها
1-اطلاعات فنی و کروکی های مسیر پیمایش شده (مختص کسانی که فقط به دنبال اطلاعات فنی هستند)
2-شرح گزارش (کمی طولانی و نیازمند حوصله زیاد)
3-بخش تقدیر و تشکر
پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  11
نکات قابل توجه:
1-این برنامه بدون هیچ گونه بارگذاری اجرا گردید.
2-در تمام طول مسیر بر روی خط الراس هیچ گونه دسترسی به آبی وجود نداشت.
3-بدون داشتن شناخت و اطلاعت کافی از وضعیت مسیر برنامه اجرا شد. (من خودم فقط از برج تا خلنو رفته بودم)
اطلاعات فنی و کروکی های مسیر پیمایش شده
مبدا صعود: روستای وارنگه رود  
مقصد: تا قبل از برنامه روستای ناحیه بود اما در نهایت به وارنگه رود تغییر پیدا کرد.
کل مسافت طی شده:59.3 km
زمان کل برنامه: 57 ساعت
زمان کل پیمایش با احتساب استراحت ها: 37 ساعت و 31 دقیقه
زمان کل پیمایش بدون احتساب استراحت ها: 22 ساعت و 21 دقیقه
زمان کل استراحت ها: 34 ساعت و 40 دقیقه (استراحت های بین راه و شب مانی ها)
کوتاه ترین قله مسیر: سکه نو با ارتفاع 3877 متر
بلندترین قله مسیر: خلنو بزرگ با ارتفاع 4380 متر
تعداد قله های صعود شده: 22 قله اصلی وفرعی

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  10

 

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  13

شرح گزارش
حدودا یک سال پیش وقتی روی قله کمان کوه ایستاده بودم ذهنم درگیر پیمایش این خط الراس شد  و جرقه ی اجرای این برنامه زده شد. طی یک سال گذشته هر از گاهی به این مساله فکر میکردم. خصوصا زمانی که توی منطقه وارنگه رود برنامه میرفتم تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم توی تقویم برنامه های تابستان باشگاه این برنامه رو اجرا کنم. 
برای اجرای برنامه و در خصوص انتخاب نفرات آماده چند پیش برنامه اجرا شد:
1.پیمایش از  لالون به قلل  برج و خلنو و درنهایت وارنگه رود در 1.5 روز
2.برنامه یک روزه دربند به توچال و شهرستانک
3.برنامه یک روزه صعود به آزادکوه از نسن 
بعد از کش و قوسهای فراوان در خصوص انتخای نفرات  نهایتا تصمیم گرفتیم با 7 نفر در تاریخ 26/4/94 این برنامه رو در مدت سه روز اجرا کنیم. اما درست سه روز قبل از برنامه به یکباره همه چیز به هم ریخت و با بررسی شرایط هوا  متوجه شدیم که در منطقه در اون تاریخ  بارش برف و باران خواهیم داشت. تصمیم گیری برای من سخت شد و در اون زمان تصمیم گرفتم برنامه رو کنسل اعلام کنم بنابراین به دوستان گفتم برنامه کنسل هست ولی خودم برنامه رو به صورت انفرادی اجرا میکنم و تا هر جایی که بتونم ادامه میدم و اگر نتونستم و شرایط هوا بهم اجازه نداد ارتفاع کم می کنم و برمیگردم.
 در این میان آقای مهدی محرابی و جمشید مهرآور هم اعلام آمادگی کردن با همین شرایط قادر به انجام برنامه به همراه من هستند . خیلی دوست داشتم بقیه دوستانم هم میتونستن و میومدن ولی واقعا نمیتونستم ریسک کنم. هر چند که رفتن خودمون هم ریسک بود. بالاخره به این نتیجه رسیدیم سه نفری برنامه رو اجرا کنیم. 

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  12

صبح روز 94/4/26 به همراه بقیه دوستان شقایقی که قصد صعود به قله سکه نو رو داشتن و یه جورایی برای بدرقه و همراهی ما اومده بودن راس ساعت 4 حرکت خودمون رو از سه راه گوهردشت آغاز کردیم. به خاطر ترافیک جاده چالوس برنامه طبق برنامه ریزی که کرده بودیم انجام نشد وبا دوساعت تاخیر ساعت 7:50 دقیقه با همراهی بقیه همنوردان برنامه رو شروع کردیم.
ما به دلیل اینکه دو ساعت تاخیر داشتیم با سرعت بیشتر ادامه مسیر داده و از دوستان جدا شدیم. با توجه به عدم شناخت مسیر و کوله های سنگین سرعت حرکتمان خیلی خوب بود. ما مسیر خودمون رو از دره بین دویال منتهی به قله سکه نو از روستای وارنگه رود انتخاب کردیم. به دلیل اینکه:
1- در سایه و خنکی حرکت کنیم. 
2- تا جایی که دسترسی به آب داریم از آّب همراه خودمون استفاده نکنیم که بتونیم ذخیره کرده باشیم. (طبق پیش بینی هایی که از قبل انجام داده بودیم میدونستیم که بزرگترین مشکل کمبود آب هست) 
انتخاب این مسیر کمک بسیار زیادی به ما کرد. چرا که تقریبا تا دوساعتی اولین قله، یعنی سکه نو ، دسترسی به آب داشتیم. ساعت 9:30 دقیقه به آخرین چشمه مسیر در ارتفاع 3200 متری رسیدیم. تقریبا 40 دقیقه ای کنار همین چشمه مشغول صرف صبحانه شدیم. 
ساعت 10 حرکتمون به سمت قله سکه نو رو آغاز کردیم. تا قبل از چشمه تقریبا از پاکوب حرکت کردیم ولی بعد از چشمه دیگر پاکوبی نبود و از روی یک یال با شیب تند ادامه مسیر دادیم تا ساعت 11 به یال اصلی منتهی به قله رسیدیم. تا اینجا دوستان رو دورا دور می دیدیم ولی از اینجا به بعد دیگه از دید  ما خارج شدند. با یک استراحت کوتاه راهی قله شدیم. 
ساعت 12 به سکه نو با ارتفاع 3877 متر رسیدیم. حدود نیم ساعت روی قله مشغول عکس گرفتن و خوردن تنقلات شدیم و سپس راهی قله سه چال شدیم. شرایط هوا کاملا بر وفق مراد بود. 
ساعت 15 به قله سه چال رسیدیم. روی قله که بودیم چند نفر از دوستان به سکه نو رسیدن که باعث خوشحالی ما شد. در اینجا هم نیم ساعت کاملا استراحت کرده و دراز کشیدیم و بعد به سمت گردنه شیورکش حرکت کردیم
تا قله سه چال افزایش ارتفاع داشتیم ولی بعد باید تا گردنه شیورکش چیزی حدود  500 متر ارتفاع کم کردیم و بعد دوباره افزایش ارتفاع به سمت قله نوسوم بویدر.

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  17

از نقطه استارت تا گردنه شیورکش تقریبا مسیر نرمال بود و مشکل خاصی نداشتیم ولی بعد از گردنه به سمت نوسوم بویدر مسیر کاملا تیغه ای و همراه با دست به سنگ بود. با وجود اینکه شناختی نسبت به مسیر نداشتیم ولی با نقشه ای که آقای هرمزجانی بهمون داده بودن به خوبی موقعیت خودمون رو پیدا میکردیم و به راحتی ادامه مسیر میدادیم.
 ساعت 18 به قله نوسوم بویدر به ارتفاع 3977 متر رسیدیم و تصمیم گرفتیم روز اول برنامه رو به پایان برسونیم. بنابراین حدودا 20 متر پایین تر از قله نوسوم بویدر جایی رو برای کمپ که در نزدیکی اون کمی برف بود انتخاب کردیم. بعد از برپایی کمپ از برف برای تهیه چای و شام استفاده کردیم. 
لازم میدونم در مورد روز اول به چند نکته اشاره کنم:
1- کوله های بسیار سنگین افراد
چرا که ما این مسیر رو داشتیم بدون کوچکترین بارگذاری انجام میدادیم و هیچ گونه دسترسی به آب نداشتیم. به همین دلیل مجبور بودیم غذای سه روز و حجم آب بیشتری حمل کنیم.
2- در روز اول بیشترین افزایش ارتفاع و همینطوربیشترین کاهش ارتفاع طی صعود رو داشتیم. به همین دلیل روز اول برنامه فشار بسیار زیادی رو داشتیم.
3- انتخاب مسیر از دره بین دو یال تا رسیدن به قله سکه نو و همچنین شرایط بسیار مساعد هوا مبنی بر خنک بودن و داشتن باد کمک بسیار بزرگی برای کاهش مصرف آب و ذخیره کردن آب برای روز دوم بود.
4- قبل از برنامه تصمیم داشتیم کیسه بیواک ببریم ولی با مشورتی که با آقای محرابی داشتم ایشون پیشنهاد دادن 3 نفری یک چادر ببریم که بتونیم راحت استراحت کنیم و این کمک بسیار خوبی بود تا بتونیم برای روز دوم انرژی ذخیره کنیم. چون مطمئنا با کیسه بیواک نمیتونستیم استراحت کنیم و درصورت بارش به مشکل برمیخوردیم. با توجه به آگاهی از شرایط هوا مبنی بر بارش تمام لوازم خویش رو از محل چادر دور کرده و روی اون رو با یک پتوی نجات پوشاندیم تا در صورت بارش و رعدو برق خطر رو از خودمون دور کرده باشیم. بعد از صرف شام و جا به جایی لوازم به خواب رفتیم. قرار هم شد صبح ساعت 5 بیدار بشیم و ساعت 6 حرکت کنیم. شب بسیار سردی بود  و کمی هم بارش برف داشتیم.
 پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  14
روز دوم
طبق قرار قبلی ساعت 5 بیدار شدیم ولی به دلیل سردی هوا و شدت باد کمی با تاخیر ساعت 7:45 دقیقه از قله نوسوم بویدر حرکت کردیم. باتوجه به عدم شناخت نسبت به مسیر تصورمون بر این بود که مسیر سختی درپیش داشته باشیم. (منظورم از سخت دست به سنگ شدن یا بهتر بگم فنی بودن هست) ولی خوشبختانه هر چه جلوتر می رفتیم مسیر بهتر و بهتر میشد. هر چند در برخی نقاط دست به سنگ شدن و عبور از روی تیغه هارو داشتیم.
هوا آفتابی بود ولی باد بسیار شدیدی می وزید. گاهی اوقات سرعت باد حتی تا 60 کیلومتر در ساعت هم می رسید. و این کمی روند حرکتمون رو سخت کرده بود ولی از طرفی هم کمک بسیار بزرگی بود برای کاهش مصرف آب.
ساعت 9:45 دقیقه به دال کولی رسیدیم. گاهی اوقات باز باتوجه به عدم شناخت مسیر قله هارو خطا میکردیم ولی بعد دوباره از روی نقشه متوجه می شدیم و اصلاح می کردیم. به همین دلیل زمان های ثبت شده ممکن کمی تناقض داشته باشه. 
بلافاصله مسیر رو به سمت هرزه کوه در پیش گرفتیم. (یکی از قله هایی که چندین بارخطا کردیم همین هرزه کوه بود.) باد همچنان ادامه داشت تا اینکه ساعت 10:35 دقیقه به قله ای با ارتفاع 4218 متر رسیدیم که با توجه به مشرف بودن این قله به برکه یا همان دریاچه خلنو فکر کردیم که این حتما باید هرزه کوه باشه و همینجا رو قله هرزه کوه اعلام کردیم اما بعد از برنامه با بررسی های بیشتر متوجه شدیم که این قله درواقع خرسچال بوده و قله بعدی که یک قله سنگی و به صورت کله قندی بود هرزه کوه بوده که دارای ارتفاع بیشتری هم نسبت به خرسچاله. در هر صورت به دلیل باد شدید تصمیم گرفتیم بعد از قله در جای مناسب یک استراحت کوتاه داشته باشیم.
سپس به سمت قله برج حرکت کردیم. مسیر تا قبل از قله برج خیلی خوب و نرمال بود ولی کمی قبل از قله تا رسیدن به خود آن برخی نقاط دست به سنگ داشتیم ولی چیزی نبود که احتیاج به کار فنی داشته باشه و با توجه به توانایی تیم به راحتی تونستیم عبور کنیم. 

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  20

ساعت 11:50 دقیقه به قله برج با ارتفاع 4327 رسیدیم. چشم انداز منطقه هر بیننده ای رو محو تماشای خودش می کنه. دیدن پستی ها و بلندی ها،دره ها، کوه های کوتاه و بلند، صخره ها و سنگ های ریزو درشت و بادی که همچنان صورت رو نوازش میکرد. بعد از چند عکس یادگاری و استراحتی کوتاه به سمت تیغه های ژاندارک(ژانداک) حرکت کردیم. روی قله برج که بودیم حدودا 20 دقیقه ای بود که یک تیم 5-6 نفری روی تیغه ها نظر من رو به خودشون جلب کرد یا بهتر بگم اینکه گیر کرده بودن و به نظر میومد به خاطر عدم شناخت مسسیر و نداشتن تجربه کافی بود. 
کمی از بچه ها سریعتر حرکت کردم تا بتونم این دوستان رو راهنمایی کنم. نمیدونم چه مدت زمانی روی تیغه ها بودن ولی از زمانی که اون ها رو دیدیم تا زمانی که من بهشون رسیدم حدودا 30 دقیقه شد که حالا خوشبختانه به سلامت برگشتن. یک تیم دیگه هم در حال عبور از این مسیر بود که اون ها هم به مشکل تیم قبل دچار بودن و همینطور بخاطر عدم توجه به راهنمایی های ما کمی دچار مشکل شدن ولی باز به لطف خدا اون هاهم به سلامت عبور کردن.
اینجا لازم میدونم به چند نکته اشاره کنم:
من خودم تا قبل از اینکه حدودا دو ماه پیش از این مسیر عبور کنم دچار این تصور بودم که این قسمت مثل یک لبه پرتگاه و مثل راه رفتن روی طناب و نمیشه به راحتی از اون عبور کرد و این نشات گرفته از شنیده هام در مورد تیغه های ژاندارک بود ولی وقتی که از این قسمت برای اولین بار رد شدم متوجه یک موضوع ناراحت کننده شدم و اون هم اغراق پیش از اندازه در مورد این مسیر بود. 
به نظر من (البته ممکن غلط هم باشه) درمورد این تیغه ها بیش از حد اغراق شده و این باعث تاسف که عده ای بخاطر عدم توانایی لازم شایعات این چنینی رو رواج میدن. در صورتی که اگر کسی الفبای ابتدایی کوهنوردی رو بلد باشه و چاشنی اون هم کمی تجربه داشته باشه به راحتی میتونه از این مسیر عبور کنه. توی زمستون بخاطرنقاب هایی که روی تیغه شکل میگیره می تونه کمی خطرناک باشه ولی در فصل تابستون خیلی راحت میشه عبور کرد. هر دوتا تیمی که ما در اون قسمت دیدیم مشخص بود که کاملا بی تجربه و بدون کوچکترین آگاهی وارد این مسیر شده بودن و مسلمه که همین اشخاص میتونن جو بدی رو بوجود بیارن. جالب اینجاست که تیم دوم نه تنها خودشون از طنابچه انفرادی همراهشون برای حمایت نفرات استفاده نمی کردن بلکه ما هم خواستیم کمک کنیم امتنا می کردن وفقط خوشحالم که به سلامت عبور کردن.
به نظرم کمک گرفتن از دیگران چیزی از توانایی های انسان کم نمی کنه و یا کسی که قصد کمک به ما رو داره مطمئنا در پی اثبات توانایی خویش نیست.
در هر حال ما به مسیر صعود خودمون ادامه دادیم تا به خلنو کوچک و در نهایت ساعت 13:15 خلنو بزرگ (بلندترین قله طول مسیربه ارتفاع 4380 متر ) رسیدیم.  روی قله سعی کردیم با پشتیبان های برنامه تماس داشته باشیم و موقعیت و وضعیت خویش رو اطلاع بدیم. شدت باد به اوج خودش رسیده بود و به همین دلیل کمی پایین تر از قله و پشت صخره های یال مکانی رو برای استراحت انتخاب کردیم. 
در طول روز ناهار نمیخوردیم ولی مرتبا در طول مسیر اقدام به ریزه خواری می کردیم. حدودا یک ساعت در این مکان استراحت کردیم تا ساعت 14:30 دقیقه حرکتمون رو آغاز کردیم. آقای محرابی عزیز در تمام طول مسیر سعی کردن جاهایی که برای کمپ زدن و شب مانی مناسب بود رو روی جی پی اس پوینت بزنن تا دوستانی که میخوان این مسیر هارو طی کنن به راحتی بتونن استفاده کنن.
از قله خلنو تا بعدی یعنی قله میشچال ( البته بعداز برنامه متوجه شدیم اسمش چیه) کاهش ارتفاع داشتیم و مسیر تقریبا تیغه ای و در برخیی نقاط همراه با دست به سنگ شدن بود. ولی بعد از قله میشچال کم کم افزایش ارتفاع داشتیم و مسیر همراه با پاکوب هست و تا پالون گردن کاملا مشخصه.

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  19

 به لطف خدا تا اینجا هیچ مشکلی نداشتیم و خوشبختانه به خاطر شرایط خوب هوا مبنی برداشتن باد و هوای خنک و همچنین آمادگی خیلی خوب تیم تونستیم این مسیر رو پشت سر بگذاریم. (هرچند شدت باد گاهی اوقات برامون ایجاد مزاحمت میکرد). یک مسئله دیگر هم که کمک می کرد تا بتونیم با سرعت مناسب مسیر رو طی کنیم عدم نیاز به حمایت نفرات در مسیر های تیغه ای یا دست به سنگ ها بود. 
از روز اول برنامه از سکه نو تا برج مسیر مشخصی وجود نداشت یا اگر هم بود خیلی کم رنگ بود بنابراین خودمون باید مسیر رو مشخص می کردیم. البته از قله برج به بعد تقریبایک پاکوب مشخص و واضحی بود. حدودا یک ساعتی از قله خلنو دور شده بودیم که روی قله پالون گردن یک تیم سه نفره رو مشاهده کردیم. 
در حین پیمایش هر از گاهی برمیگشتیم و به مسیری که طی کرده بودیم نگاه میکردیم. تقریبا تمام قله هایی رو که پشت سر میگذاشتیم رو میتونستیم ببینیم. حتما خیلی از شما دوستان هم تجربه خط الراس داشتین و میدونین که چه لذت خاصی داره. هر از گاهی حس آزادی و پرواز بهمون دست میداد.تاجایی که ممکن بود تلاش می کردیم از بالا ترین نقطه ها و از روی تیغه حرکت کنیم. حتی جاهایی که پاکوب به پایین تر از خط الراس می رفت اگه امکان عبور وجود داشت ما کاملا از روی خط الراس حرکت می کردیم. 
20 دقیقه ای مانده به قله پالون گردن استراحتی کوتاه داشتیم و سپس ساعت 5:30 دقیقه به پالون گردن با ارتفاع 4245 متر رسیدیم. روی قله که رسیدیم تیم سه نفری که قبلا مشاهده کرده بودیم نزدیک قله نرگس بودن. باتوجه به زمانی که داشتیم تصمیم گرفتیم تا قله نرگس ادامه بدیم و بعد از اون هرجای مناسبی که پیدا کردیم برای شب مانی انتخاب کنیم.  از قله پالون گردن با یک کاهش ارتفاع و مجددا افزایش ارتفاع به سمت قله نرگس در حرکت بودیم که با تابش آفتاب از سمت چپ (غرب) در سمت راستمون (شرق) رنگین کمان های زیبایی شکل گرفته بود.به طوری که انگار هر نفر با یک رنگین کمان به دور خودش در حال حرکت بود و در طول مسیر داشتن ما رو همراهی میکردن.
بالاخره پس از یک ساعت از شروع حرکت از پالون گردن ساعت 6:30 دقیقه به قله نرگس با ارتفاع 4209 متر رسیدیم. تا اینجا تقریبا 95 درصد برنامه اصلی مد نظرمون رو اجرا کرده بودیم وحدودا نیم ساعت تا قله رستم چال و حدودا 1:30 دقیقه تا رستم چال شرقی فاصله داشتیم. برنامه اصلی ما شروع از وارنگه رود، سکه نو، برج، خلنو، پالون گردن، نرگس، رستم چال، رستم چال شرقی و درنهایت ناحیه بود اما درست شب قبل از اجرای برنامه ذهنم به سمت گون پشته و یخچال و کمان کوه معطوف شد و در تمام طول مسیر پیمایش به این مسیر نگاه میکردم و حرفش بود که در صورت امکان و داشتن شرایط لازم از روی نرگس برگردیم به سمت کمان کوه. از اونجایی که این مسیر مدام کنار دستمون بود و می دیدیم انگیزه در ما بیشتر می شد.

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  18

 طبیعت کم کم داشت زیبایی های خودش رو به رخ می کشیدو مناظر غیر قابل توصیف رو به تصویر می کشید. واقعا غیر قابل توصیف بود و نمی شه در حرف یا کلمه ها بیانش کرد. با توافق دو همنورد خوبم تصمیم بر این شد که اجرای برنامه روز سوم به سمت کمان کوه باشد. 
روی قله آنتن داشتیم و از اونجا با پشتیبان های برنامه جناب آقای مهدی رستمی و فرید صفری و همچنین استاد عزیزمون آقای محمد فراهانی تماس گرفته و تغییر برنامه رو با این دوستان در میون گذاشتیم و همچنین تماس با خانواده ها که اونها رو هم از شرایط خودمون مطلع کنیم. طبق صحبتی که با آقای فراهانی داشتیم ایشون پیشنهاد دادن با توجه به زمانی که داریم کاهش ارتفاع داشته باشیم و بیایم روی گون پشته شب مانی خودمون رو انجام بدیم اما باتوجه به عدم شناخت مسیر و شرایط تیم تصمیم گرفتیم بعد از قله کمپ بزنیم. با بررسی شرایط متغیر هوا و موقعیت خودمون از روی قله با کیسه های پلاستیکی که به همراه داشتیم برف مورد نیازمون رو حمل کردیم و پس از حدود 100 متر کاهش ارتفاع کمپ خودمون رو برقرار کردیم. باتوجه به باد شب قبل به پیشنهاد مهدی عزیز با طنابچه انفرادی چادرمون رو فیکس کردیم.
بعد از برقراری چادر و تاریکی هوا، کم کم باران شروع به باریدن گرفت و هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد و همینطور استرس و نگرانی ماهم افزایش میافت. چرا که دقیقا تو منطقه خطر قرار داشتیم (یعنی ارتفاع 4100 متری) سعی کردیم با خوردن چایی و سوپ کمی رفع خسنگی و استرس کنیم. اما انگار طبیعت تصمیم گرفته بود هر چقد این دو روز هوامون رو داشت اینجا جبران کنه! بعد از صرف سوپ و چایی تصمیم گرفتیم کمی استراحت کنیم تا ببینیم شرایط چه خواهد شد. در عین حال مثل دوران سربازی در حالت آماده باش کامل بودیم تا در صورت شنیدن اولین رعد و برق ارتفاع کم کنیم و به سمت دره وارنگه رود سراریز بشیم. 
موقع استراحت از حرف هایی که بینمون رعد و بدل میشد وجود استرس کاملا مشخص بود. من خودم سعی میکردم آرامش خودم رو حفظ کنم ولی باز به هر حال ته دلم کمی استرس بود. البته با توجه به آمادگی بچه ها و شناخت خوبی که نسبت به منطقه داشتم مدام به کاهش ارتفاع فکر میکردم ولی از وقتی که باد شدت بیشتری گرفت خیالم راحت شد و باخودم گفتم این نشونه خوبی میتونه باشه.
 کمی که هوا آروم شد بیرون اومده و به آسمون نگاه کردم.  بیشتر امیدوار شدم و همونطور که فکر می کردم باد ابرها رو برده بود و آسمان تقریبا پر از ستاره بود ولی باز به این فکر میکردیم که همین باد ممکنه دوباره ابرهای دیگه رو بیاره. به هر حال بعد از صرف شام خوابیدیم ولی برخلاف شب قبل تمام لوازم در کنارمون بود تا درصورت نیاز جمع کنیم و ارتفاع کم کنیم. بارون مجددا شروع به بارش کرد و بادهمچنان به چادر می کوبید. شاید می خواست به ما هشدار بده ولی خوشبختانه رعد وبرق نداشتیم. با همین وضعیت شب رو به صبح رسوندیم.
ساعت 6 بود که از خواب خرگوشی بیدار شدیم. بارون بند اومده بود ولی باد همچنان میوزید. ما دو روز اول 32 کیلومتر پیمایش داشتیم ولی روز سوم تقریبا باید همین مقدار رو طی میکردیم و متاسفانه این رو دست کم گرفته بودیم و همین امر باعث شد تا با مشکلاتی رو به رو بشیم که ادامه خواهم گفت.

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  16

روز سوم
از اونجایی که روز سوم رو دست گرفته بودیم و فکر میکردیم مسیر سختی رو در پیش نداریم کمی معطل کردیم. ضمن اینکه آب کردن برف برای تامین آب مورد نیازمون وقت زیادی رو از ما گرفت و همچنین سردی هوا. همه اینها دست به دست هم داد تا روز سوم رو با کمی تاخیر شروع کنیم. به دلیل اینکه هوا سرد بود و شدت باد زیاد فقط به فکر حرکت بودیم. بنابراین دقیقا نمیدونم چه ساعتی حرکت کردیم ولی فکر کنم حدودا ساعت 8 بود. صبح وقتی که می خواستیم چادر رو جمع کنیم مهدی عزیز به محض اینکه طنابچه انفرادی که باهاش چادر رو فیکس کرده بودیم باز کرد از شدت باد تیرک ها خم شد و چادر مثل کتاب چسبید به زمین.
خلاصه ساعت 8:30 دقیقه به قله الرگنو رسیدیم. تا اینجا هوا سرد بود و باد شدید ادامه داشت و انگار قرار بود خوشی های دو روز قبل رو از گلومون بکشه بیرون. به سمت گون پشته در حرکت بودیم و دست راستمون هوا کاملا پوشیده از ابر و مه و سمت چپ و در جهت جنوب یعنی دره وارنگه رود هوا تقریبا صاف و آفتابی بود. پدیده ای که از غروب روز دوم و تقریبا تا اواسط روز سوم شاهدش بودیم و برای خود من خیلی جالب بود. ابر ها یا همون مه درست تا خط الراس میومدن بالا ولی دیگر این طرف نمیومدن و دوباره برمیگشتن به سمت شمال. البته سعی کردیم توی فیلم ها و عکس ها این رو به تصویر بکشیم. 
بیشترین کاهش ارتفاع رو در طول خط الراس از قله سه چال تا گردنه شیورکش و روز سوم از نرگس به گون پشته داشتیم. (البته در مجموع روز دوم بیشترین کاهش ارتفاع رو داشتیم) روز سوماز ارتفاع 3730 متر چیزی حدود 500 متر و از اینجا به بعد مجددا افزایش ارتفاع به سمت قله کهنو و درنهایت کمان کوه رو درپیش داشتیم. 
روی گردنه گون پشته چند جای خیلی مناسب برای کمپ وجود داشت که آقای محرابی زحمت کشیدن و همه این ها رو ثبت کردن. کم کم گرمای هوا داشت اذیتمون میکرد و همین امر باعث تشنگی بیشتر می شود و از اونجایی که برای جلوگیری از اسهال شدن در برف آب شده نمک ریخته بودیم و اینکه همین امر باعث تشنگی بیشتر میشد و بیانگر پشت سر گذاشتن روز سختی بود. 
ساعت 9:37 دقیقه به گون پشته رسیدیم. تا اینجا تقریبا همه چیز خوب بود به جز مواردی که بهش اشاره کردم. مسیر هم خیلی خوب و نرمال بود ولی ازاینجا به بعد کم کم با مشکلات بیشتری رو به رو میشدیم. اولین و مهم ترین مشکل کمبود آب بود و دومین مشکل این بود که برخلاف تصورمون و برعکس دو روز قبل مسیر سخت تر بود. (شاید بخاطر تشنگی و گرمای هوا اینچنین می نمود) ولی به نظر می رسید سخت ترین قسمت مسیر رو پیش رو داشته باشیم. 
چندین بار تلاش کردم تا جایی رو پیدا کنم که ارتفاع کم کنیم و  بتونیم آب تهیه کنیم اما بی نتیجه بود و باتوجه به شرایط متعیر هوا و همچنین زمانمون سعی کردیم در هر صورت ادامه مسیربدیم تا بتونیم در زمان مناسب ( نه از نظرثبت مناسب بلکه از نظر شرایط برنامه و هوا) بتونیم به قله یخچال و کمان کوه صعود کنیم. و تا قبل از خراب شدن هوا بتونیم کاهش ارتفاع انجام بدیم و بیایم به سمت رودخانه وارنگه رود. 

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  15

روز اول و دوم از سمت راست رودخانه وارنگه رود در حرکت بودیم و حالا روز سوم از سمت چپ هر از گاهی نگاهی به پشت سر میکردیم و مسیری که طی کرده بودیم رو مشاهده میکردیم و همچنین منظره های بی نظیری که طبیعت در حال خلق اون بود و این موضوع خستگی رو از تنمون بیرون می کرد و با جان تازه ای که به ما میبخشید می تونستیم ادامه مسیر بدیم. 
بالاخره و بعد از چندین بار خطا در مورد موقعیت قله کهنو یا کوه نو (مثل هرزه کوه) ساعت 12:30 به این قله با ارتفاع 3947 متر رسیدیم. هر چند باز بخاطر نبود دید، مطمئن نیستم که درست پوینت زدیم یا نه!!! 
حدودا 45 دقیقه ای با قله یخچال فاصله داشتیم که تصمیم گرفتیم استراحتی کوتاه داشته باشیم. پَک هایی رو قبل از برنامه آماده کرده بودم که خیلی بهمون کمک کرد و  خیار، هویج ولیموترشی که داخلش گذاشته بودم تا حد زیادی به رفع تشنگیمون کمک کرد. حدودا 1:30 دقیقه زمان نیاز داشتیم تا بتونیم قله کمان کوه رو هم صعود کنیم و از یال سوتک بزرگ به سمت دره وارنگه رود سرازیر بشیم. تقریبا 200 متری قله یخچال (ازنظر مسافتی) بودیم که باز شرایط هوا بهم ریخت. کمی باتردید قدم برمیداشتم و هرچند دقیقه یک بار به آسمان نگاه میکردم.در این میان مدام به اینکه چه کار کنیم فکر می کردم و اینکه خدا کنه هوا اجازه بده حداقل قله یخچال رو صعود کنیم و برگردیم به سمت برکه کمان کوه و ارتفاع کم کنیم. چرا که مسیر به سمت دره وارنگه رود تقریبا سخت تر و غیر ایمن تر بود. 
با همین افکار تا 10 متری یخچال (2دقیقه ای) این قله ادامه دادیم اما همه چیز به یکباره تغییر کرد ووقتی که صدای جرقه از نوک باتوم شنیدم متوجه شرایط بدی که درش قرار داشتیم شدم. در این بین آقای محرابی عزیز با قاطعیت و بدون درنگ نظر به کاهش ارتفاع داشتن ولی من خودم باز امیدوار بودم هوا 10 دقیقه ای به ما فرصت بده تا بتونیم قله رو صعود کنیم و از سمت دشت کمان فرود بیایم ولی بلافاصله و بدون حتی یک لحظه ای فکر کردن بعد از شنیدن صدای اولین رعد و برق تصمیم بر کاهش ارتفاع به سمت دره وارنگه رود رو گرفتم و خوشبختانه شن اسکی که زیر پامون قرار داشت کمک بسیار زیادی کرد تا در کمترین زمان ممکن بیشترین کاهش ارتفاع رو داشته باشیم. هر چند بعد از اون مسیر سختی رو طی کردیم. 
همین جا لازم میدونم به چند نکته اشاره کنم:
1- خیلی از دوستان قبل از برنامه اعتقاد داشتن که چرا توی چنین شرایط هوایی میخوای برنامه رو اجرا کنی؟
 درجواب این دوستان باید بگم  همینطور که 2 دقیقه ای آخرین قله ها تصمیم به کاهش ارتفاع گرفتیم اگر این اتفاق در اولین قله یا حتی اولین ساعت های برنامه می افتاد باز هم همین کارو می کردیم. ما سعی داشتیم بر حسب توان و شرایط پیش رو تصمیم بگیریم نه بر حسب احساسات و اصرار به اجرای برنامه. من خودم شخصا تحت هیچ شرایطی نگران عدم موفقیت برنامه و اینکه دیگران چی میگن نبودم و آقای محرابی و مهرآور هم همینطور.
2- یکی از دلایلی که برنامه رو کنسل اعلام کردم این بود که ما در موقعیت های خطرناک نمیتونستیم با نفرات یبشتر سریع کاهش ارتفاع داشته باشیم و تیم رو از منطقه خطر دور کنیم.
3- داشتن شناخت کافی نسبت به نفرات تیم و همراهی افراد با تجربه در چنین شرایطی بسیار تاثیر گذار خواهد بود.
همین جا لازم میدونم باز به موضوعی اشاره کنم:
خیلی از اوقات برخی از دوستان از تصمیم گیری ها ناراحت میشن در رابطه با اینکه چرا مارو برنامه نبردین یا چرا اینجا برگشتیم و از اینجور مسائل.
در جواب باید بگم که من خودم شخصا همونطور که قبلا گفتم، الان هم میگم و بازخواهم گفت اولیت اولم سلامتی نفرات و بعد بقیه مسائل خواهد بود و ترجیح میدم دوستان ازم دلخور بشن ولی خدای نکرده اتفاقی نیفته که شرمنده خودشون یا خانوادشون بشم. از نظر قانونی بماند ولی از نظر وجدانی هم شاید یک سرپرست نتونه در صورت یک اتفاق خودش رو ببخشه پس بنابراین از همه دوستان عزیز خواهش میکنم کمی منطقی به این موضوع نگاه کنن.
بگذریم، به هرحال به محض اینکه ما شروع به کاهش ارتفاع کردیم رگبار و رعدو برق هم شدت بیشتری گرفت و اینجا به ما گفت دیگه بسه و مثل بچه آدم برید پایین. ما هم بچه های خوبی شدیم و حرف گوش کردیم. کل این رگبار و رعد و برق 20 دقیقه بیشتر طول نکشید و بعدش انگار نه انگار که تا چند دقیقه پیش چه خبر بوده. 
ساعت 14:50 دقیقه به کف رودخانه وارنگه رود در ارتفاع 3023 متری رسیدیم. حدودا یک ساعتی رو اینجا استراحت کردیم و مشغول ناهار شدیم. با توجه به شرایط متغیر هوا ساعت 16 حرکت خودمون رو از مسیر رودخانه وارنگه رود به سمت روستای وارنگه رود اغازکردیم. 
حدودا از اینجا باید 17 کیلومتر پیمایش میکردیم تا به روستا برسیم. نزدیک دره شیرکمر بودیم که دوباره باران و رعد وبرق شروع شد و خوشحال بودیم که الان اون بالا نیستیم وگرنه مطئنا چیزی ازمون باقی نمی موند. رفته رفته شدت باران بیشتر و بیشتر شد. انگار آسمون عصبانی بود، گاهی وقتا صدای رعد وبرق به قدری زیاد که بود مجبور بودیم گوشهامون رو بگیریم. تا به روستا برسیم انگار خود ما رو با همه لوازممون گذاشته بودن داخل رودخونه بعد درآورده بودن. 
بالاخره ساعت 20:45 دقیقه به روستا و دقیقا نقطه شروع رسیدیم. باوجود خیسی کامل همدیگرو در آغوش کشیدیم و خدارو شکر کردیم که بعد از سه روز که از شروع برنامه میگذشت سالم برگشتیم. وقتی که وارد روستا شدیم هوا کاملا تاریک شد و برق روستا هم رفته بود. یه جای خشک تو ایوان مسجد پیدا کردیم تا بتونیم لباس هامون رو عوض کنیم. دوستان مشغول تعویض لباس شدن و من هم به دنبال پیدا کردن ماشین برای حرکت به سمت کرج بودم که در این بین پیرمردی بامحبت به نام آقای معین زاده که خیلی اصرار کردن تا ما باهمون لباسای خیس بریم منزلشون با آژانس تماس گرفتن و برای ما ماشین تهیه کردن اما بعد از چند دقیقه متوجه شدیم سیل اومده و جاده حدودا دو کیلومتر پایین تر از روستا مسدود شده. 
با این شرایط روستا رو ترک کردیم تا پس از عبور از منطقه سیل زده سوار ماشین بشیم و به سمت کرج حرکت کنیم. بعد از برنامه با خودم فکر کردم که بهتر بود شب رو همونجا سپری میکردیم و صبح برمی گشتیم ولی در هر صورت همه چیز به خیر و خوشی تمام شد. 
جاده به سمت کرج یک طرفه بود و تقریبا ترافیک روان ولی به پیچ های خوزنکلا که رسیدیم با ترافیک شدیدی رو به رو شدیم که بعد از چند دقیقه متوجه شدیم به دلیل سیلی که در منطقه سیجان اومده جاده رو بستن تا ماشین های امداد و کمک رسان بتونن وارد منطقه سیل زده بشن. دو روز بعد که من خودم به همراه دوستان امداد گر وارد منطقه سیجان جهت جستجوی مفقودین شدیم متوجه عمق فاجعه شدم و از همین جا به خانواده همه این عزیزان تسلیت میگم. 
به نظرم یک نکته ای که بیشتر از هرچیز عامل این خرابی ها شده بود تجاوزبه حریم رودخانه بود که امیدوارم دیگر شاهد چنین حوادثی نباشیم. بالاخره بعداز حدود یک ساعت تونستیم به مسیر خودمون ادامه بدیم و ساعت 1 بامداد به منزل رسیدیم.
چند نکته خیلی مهم در مورد علل موفقیت برنامه:
1- شرایط بسیار مساعد هوا در روز اول و دوم مبنی برداشتن باد و هوای خنک که موجب کاهش مصرف آب و افزایش سرعت تیم شد.
2- انتخاب مسیر از نقطه شروع بین دو یال تا رسیدن به اولین قله یعنی سکه نو (دسترسی به آب تا دوساعتی قله)
3- تعداد کم نفرات و داشتن آمادگی لازم جهت پیمایش مسیر
4-عدم نیاز به حمایت نفرات در مسیر های تیغه ای و دست به سنگ ها
5-همکاری و مشورت تیمی جهت تصمیم گیری ها
6- انتخاب مسیر های درست برای صعود و فرود ها با توجه به عدم شناخت مسیر 
7- تصمیم به موقع برای کاهش ارتفاع و پرهیز از خطر
8- برنامه ریزی لازم برای خوراک و آب مصرفی
9- استفاده از تجربه و دانش دوستان قبل از برنامه
10-زمان بندی جهت جلوگیری از اتلاف وقت در طول مسیر پیمایش
11- استفاده از چادر به جای کیسه بیواک
خطاهای این برنامه :
1-  دست کم گرفتن روز سوم برنامه  
2- استفاده از نمک در برف آب شده
بخش تقدیر و تشکر: 
از تک تک دوستانی که به هر شکل به ما جهت هر چه بهتر اجرا شدن این برنامه کمک کردن تشکر میکنیم. از استاد عزیزمون آقای محمد فراهانی، آقای اکبر هرمزجانی بزرگوار، آقای هاشمی ، آقای جمشید محمدی عزیز، آقای مهدی رستمی و فرید صفری (پشتیبان های برنامه که باعث دل گرمی ما بودن) ، آقای بابک دکتر زاده و محمد خادم بابت اطلاعات و راهنمایی هاشون، آقای علی حاجیلو بابت کمک های قبل و بعد برنامه جهت تهیه گزارش، آقای حمید فرضی پور و خانم زهراخلخالی جهت تهیه و آماده سازی گزارش و از همه دوستانی که پیگیر و جویای احوال ما طی این دو سه روز بودن بی نهایت سپاس گذارم.
و عذرخواهی میکنم از دوستانی که در پیش برنامه ها شرکت کرده بودن و وقت گذشته بودن و هزینه کرده بودن و کسانی که علاقه داشتن در این برنامه حضور داشته باشن ولی به هر دلیل این امکان فراهم نشد. مخصوصا از آقای قدرت نعمت الهی، حسین رضایی جاوید، حمید فرضی پور، علی محمدی و خانم ها مهشید الماسی و اکرم خالصی.
و تشکر میکنم از دو همنورد بسیار خوبم آقای جمشید مهرآور و مهدی محرابی عزیز به خاطر همکاری و همدلی و همراهی بسیار خوبشون در طول این برنامه. و همینطور آقای سعیدی و همنوردانی که روز اول برنامه ما رو همراهی و بدرقه کردن.
سخن پایانی: این موفقیت رو به همه شقایقی های عزیز و همه همنوردان تبریک میگم و باید بگم این یک موفقیت جمعی بود و ما سهم خیلی کوچی در اون داشتیم و همچنین تبریک به دو همنورد خوبم که در این راه کنارم بودن و خیلی ممنون از شما که وقت گذاشتین وحوصله به خرج دادین و گزارش ناقص ما رو خوندین. میدونم طولانی شد ولی سعی کردم و احساس کردم اونچیز هایی رو که باید بگم رو تا حد ممکن بیان کنم. از این بابت از شما عذرخواهی میکنم و سپاس گذارم که ما رو تحمل کردین.
تشکر ویژه از آقای مهرآور جهت کمک به تهیه ، ثبت و اراده مشورت برای آماده سازی گزارش.

ثبت اطلاعات جی پی اس : مهدی محرابی

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  1
پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  9
پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  8

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  2 

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  3

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  5
 
    پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  6

پیمایش خط الراس سکه نو به یخچال - 13940426 -  7
  


تعداد بازدید : ۴۶,۷۰۹
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

خبرنامه

ایمیل خود را برای ارسال خبر نامه وارد کنید