طالقان به سه هزار-13920316

به نام خالق زیبائیها

پس از گذر از روستا و 2ساعت پیاده روی در کنار چشمه ای با آب گوارا و خنک و آبشاری  که کمی بالاتر بود و امتدادش از کنار چشمه به رودخانه میریخت در ارتفاع 2500متری برای صبحانه یا همان نهاربمدت 20دقیقه  توقف کردیم  . پس از گذشتن از معدن سنگ گرانیت همگی کفش ها را درآوردند  تا از رودخونه رد بشویم، رودخونه ای با عرض  5 متر با آب خیلی سرد ، من که هنگام عبوراز شدت سرمای آب  پاهام سر شده بود و احساس کردم اگر عرض رودخونه دو قدم بیشتر بود پاهام قادر به حرکت نبودند.

 بعد از رودخانه شروع کردیم به ارتفاع گرفتن روی تپه های که گویی مزرعه ریواس بودند البته درارتفاع بالاتر شورک و والک هم بود منظره های اطراف زیبا و جذاب بود شکافهایی که بین کوهها بود هنوز پر از برف بود که انتهای آن به جویباری تبدیل میشد.ساعت 15:20 دقیقه به دروازه سنگی رسیدیم با ارتفاع 3060متر،با نیم ساعت توقف نفسی تازه کردیم همراه نوشیدنی وتنقلات و ادامه مسیر دادیم تا رسیدیم به ارتقاع بالای 3300متر که فضای پرنشاط چمن با گلهای زرد رنگ زیبا و برف در کنار آن همه تیم را به وجد آورده بود و عکاسی میکردند و در سویی دیگر  قله های کهارو ناز  دیده میشد و پس از رد شدن از این دامنه ،‌ فضای وسیع با دره ای عمیق و کوههایی که مانند دیوار اطراف دره بودند و چندین آبشار بزرگ که تو دره جاری بود دیده میشد که واقعاً این وسعت و عظمت حیرت انگیز بود من آهنگ paradise  اثر ونجلییس رو با گوشیم پلی کردم که با این فضا هارمونی زیادی داشت  و من وهمراهانم با شنیدن این موسیقی واقعاً مست شده بودیم و روان هامون پر از سرور و حس آفرینش و ستایش شده بود . با دور زدن دره در ساعت 17:45 دقیقه به گوسفندسرای دمچه رسیدیم که 3360متر ارتفاع داشت و همونجا برای شب مانی کمپ زدیم و آب چشمه هم در دسترس بود.

روز دوم سه شنبه ساعت 6صبح از خواب بیدارم شدیم و پس از صرف صبحانه و جمع کردن چادرها ساعت 7 صبح حرکت کردیم ) قبل از حرکت به دلیل عدم وجود آب در ادامه مسیر می بایست در حدود یک و نیم لیتر آب آشامیدنی همراه خود می بردیم) ، هوا سرد بود و یکنفر از اعضاء گروه پاش گرفته بود که گفت نمیتونه ادامه مسیر بده و هم چادریش با مردانگی همراهیش کرد برگشت و ما ادامه مسیر دادیم از روی یال لشکرک بزرگ با شیب تند بالا رفتیم تا به قسمتی که برف و یخ بود رسیدیم و با راهنمایی و آموزش سرپرست گروه همگی به راحتی از اون گذشتیم و به قله رسیدیم و در ساعت 13 بر فراز قله گردون کوه با ارتفاع 4402 متر نفسی در هوای طوفانی قله تازه کردیم و ازاونجا قله های علم کوه سنگان و مناره ،ستاره ،آزادکوه ،خرسان و سیاه کمان دیده میشدند از یال غربی گردون کوه به سمت دره شن اسکی کردیم فضای اطراف پر از برف بود و با توجه به کمبودتجهیزات و میزان آمادگی گروه، تصمیم گیری جهت مسیرفرود بسیار دشوار بود که آقای فضلی مسیری دشوار رو پاکوب کردند تا به شیب ملایمی از دامنه برسیم و با مشایعت و مراقبت از تک تک اعضاء توسط ایشان از گردنه هزارچم عبور کردیم و از اونجا با زیر انداز به سمت پایین سرسره بازی هیجان انگیزی داشتیم و ساعت 15 پس از گذشتن از یخچال برای صرف نهار توقف کردیم فضا بسیار زیبا بود؛ سرسبز پر از گلهای رنگارنگ و گیاهان عجیب با رنگ سبزروشن و پراز جویبارهای ریز و درشت و آبشارهای کوچک و عظیم و دره های حیرت انگیز واقعاً این فضا همانند کتابی پر از حکمت ،معرفت و زیبائی بود بشرحی که در یخچال غیر از سکون و سرما چیزی دیده نمیشد بتدریج که پایین آمدیم شاهد آب شدن نامحسوس برفها و تبدیل آن به جویباری در انتها بودیم و سپس این جویبارها همانند رگهای خون به طبیعت جان بخشیدند و با یکی شدن ،‌ تبدیل به رودخانه ای عظیم شدند و سرانجام به اصل خود ،  دریای بیکران پیوستند.