باشگاه کوهنوردی شقایق / نمایش جزییات خبر

قله دماوند ( جبهه شمالی)-13961120

سرپرست: سلمان بهمن دار

گزارش برنامه قله دماوند ( جبهه شمالی)

تاریخ اجرای برنامه : 96/11/20 الی 96/11/22

نویسنده گزارش: سلمان بهمن دار
پشتیبان برنامه: علی غفوری
نفرات شرکت کننده: قدرت نعمت اللّهی، پدرام بهرامی، جمشید مهرآور، محّمد صمدی شادور، سلمان بهمن دار

مقدّمه:
دماوند جزء قلّه هایی است که هر کوهنوردی دوست داره اون رو صعود کنه و تو کارنامه کوهنوردی خودش داشته باشه مخصوصاً صعود زمستانه اش را و من هم مثل همه کوهنوردان سعی می کنم سالی یکی دو بار سری به این سربلند سر افراز بزنم نه بیشتر چون دلم براش می سوزه و احساس می کنم یه عدّه دارن بهش ظلم می کنند . بعد پنج سال کوهنوردی سال گذشته برای اوّلین بار به سرپرستی دوست خوبم محمّد جلوخانی از یال داغ برای صعود زمستانه تلاش کردیم که تا ارتفاع 4200 تونستیم صعود کنیم و امسال تصمیم گرفتم خودم یک صعود زمستانه داشته باشم بنابراین تو تقویم فصل زمستان باشگاه با در نظر گرفتن دو پیش برنامه، روی قلّه های سرخاب و پسند کوه تلاش کردیم که یک تیم ببندیم و مثل همه برنامه ها قبل اجرا برنامه با استاد هاشم نژاد و از طریق سایت های هواشناسی شرایط هوا رو بررسی کردیم که پیش بینی ها برای تاریخ اجرای برنامه ما حاکی از بارش پراکنده و برای هر سه روز شدّت باد زیاد بود. باید هر چه زودتر تصمیم می گرفتم که برنامه رو اجرا کنیم یا نه تقریباً تیم بعد برنامه پسندکوه مشخص شده بود. اوایل هفته با تشکیل یک گروه تلگرامی به دوستان اعلام کردم به احتمال 90 درصد برنامه اجرا میشه امّا تصمیم نهایی رو روز سه شنبه با بررسی شرایط هوا می گیریم در نهایت با صحبت هایی که با استاد هاشم نژاد که همیشه لطف داشتن به ما انجام دادم تصمیم گرفتم برنامه رو اجرا کنم ولی تیم رو کاملاً در جریان شرایط قرار دادیم که ما برنامه رو اجرا می کنیم  و تا هر جا که بتونیم ادامه می دیم و هر کجا که شرایط به ما اجازه نداد برمی گردیم. با این ذهنیّت روز پنج شنبه ساعت 13:40 دقیقه با 40 دقیقه تأخیر از سه راه گوهردشت به سمت روستای ناندل حرکت کردیم و ساعت 20 به روستای ناندل رسیدیم و آماده شدیم برای استارت برنامه. یک بار دیگه لوازم بچّه ها رو چک کردم تا کسی چیزی کم نداشته باشه که تقریباً همه چی درست بود به جز یه سری موارد جزیی. آمار تیم های حاضر در منطقه را نیز گرفتیم و متوّجه شدیم که یک تیم 5 نفره تکابی  و یک تیم دو نفره سنندجی روز چهار شنبه به سمت جبهه شمالی حرکت کردن و رسیدن به جانپناه دوّم و یک تیم 10 نفره از تهران هم روز پنج شنبه رفتن به سمت شمال شرقی.


دماوند-961120- 8
 

روز شمار برنامه
روز اوّل:
 طبق قرار قبلی ساعت 5 از خواب بیدار شدیم و با خوردن صبحانه و آماده کردن کوله ها با 20 دقیقه تأخیر در ساعت 6:20 دقیقه از منزل آقای صالحی خارج شدیم و از سمت راست روستا که با یه جاده خاکی شروع میشه به سمت سنگ بزرگ حرکت کردیم. این مسیر تا یه جایی مشترکه با یال داغ و جبهه شمالی. دوستانی که دو پوش داشتن کفش دو پوش پوشیدن و منو آقای مهرآور چون برف نبود و کفش سه پوش برده بودیم مجبور بودیم با کفش ترکینگ حرکت کنیم که با همون کفش ها تا جانپناه 4000 هم رفتیم. با توّجه به شرایط برنامه و زمان اون تقریباً همه کوله ها سنگین بود و همین امر باعث شد تا کندتر از حّد معمول حرکت کنیم. هوا کاملاً صاف و بدون ابر بود و با طلوع آفتاب و تابشش به نوک قلّه، منظره وصف ناپذیری رو به تصویر کشیده بود. بعد حدود یک ساعت بیست دقیقه پیمایش در نقطه ای که باید از مسیر یال داغ جدا می شدیم و به سمت چپ حرکت می کردیم تا به سنگ بزرگ برسیم یه استراحت کوتاه داشتیم. هوا رفته رفته گرم تر می شد پس از استراحتی کوتاه دقیقاً جایی که رو به روی سنگ بزرگ بود به سمت دره حرکت کردیم و با عبور از درّه که در ترک جی پی اس مفصّل اون ها رو مشخص کردیم وارد یک شیب تند کوتاه شدیم که به دشت  و در نهایت سنگ بزرگ منتهی می شد از ابتدای درّه با برف تماس داشتیم که حدود 20 تا 30 سانتیمتری می رسید تا انتهای شیب اوّل رو من خودم برف کوبی کردم امّا از اونجا تا سنگ بزرگ چون هم کفشم ترکینگ بود و هم گتر نداشتم زحمت این کار به عهده عمو قدرت افتاد. ساعت حدود 9:30 دقیقه به سنگ بزرگ رسیدیم. متأسفانه به خاطر گرمای هوا و رعایت نکردن میزان پوشاک، دوستان حسابی عرق کردن و ضمن خیس شدن لباس هاشون که توی یک برنامه زمستانه می تونه خیلی خطرناک باشه ،که باعث شد انرژی و آب زیادی از دست دادن که همین باعث شد برای ادامه مسیر فشار زیادی رو تحمّل کنند امّا خوشبختانه چون باد نبود تونستیم حدود 30 دقیقه استراحت کنیم تا هم دوستان لباس های خیس خودشون رو تعویض کنن و هم اون لباسهاس خیس شده رو خشک کنند و ساعت 10 حرکت کردیم به سمت جانپناه اوّل که به لطف دوستان تکابی و سنندجی که روز قبل برف کوبی کرده بودن از سنگ بزرگ به بعد ما هیچ برف کوبیی نداشتیم که همین امر به ما کمک زیادی می کرد تا راحت تر حرکت کنیم امّا با توجّه به وزن زیاد کوله ها و از دست دادن انرژی زیاد ریتم حرکت ما خیلی کند بود. در طول مسیر چند استراحت کوتاه داشتیم، کم کم در حال ارتفاع گرفتن بودیم و در تماس با باد قرار گرفتیم و تا حدّی از گرمای داخل دشت کم شده بود و هوا رو به سرد شدن بود . حدود ساعت 3 بعد از ظهر بود که من با توّجه به این که کفشم ترکینگ بود و گتر نداشتم کمی برف داخل کفشم رفته بود برای اینکه سرما پاهام رو اذیّیت نکنه از تیم جدا شدم و با سرعت بیشتری به سمت جانپناه حرکت کردم که با وارد شدن به جانپناه با صحنه ای بسیار زشت و زننده و تأسف بار انباشه شدن زباله در گوشه جانپناه رو به رو شدم و تا چند دقیقه کاملاً هنگ کرده بودم و نمی تونستم هضم کنم که این صحنه یعنی چی!!! متأسفانه خیلی ها از کوهنوردی فقط عکس گرفتن  و گذاشتن تو فضاهای مجازی رو یاد گرفتن،کاش اون زمان که نشستیم و داریم به لایک هایی که پای عکس هامون می خوره نگاه می کنیم و دلمون غش می ره کمی هم به گندی که از خودمون به جا گذاشتیم فکر کنیم...  هم زمان با من تیم تکابی که رفته بودن برای قلّه در حال برگشت به جانپناه بودن که با هم رسیدیم و بعد از احوال پرسی متوجّه شدم که از ارتفاع 5400 به خاطر شدّت باد مجبور به بازگشت شدن و تصمیم داشتن که به سمت روستا برگردن به همین خاطر از ما خداحافظی کردن و سرازیر شدن... امّا تیم دو نفره سنندجی رفته بودن به سمت قلّه!!! من نگران تیم سنندجی بودم و متأسفانه کاری هم از دستم بر نمی آمد. 

 دماوند-961120- 10

 بقیه دوستان هم حدود 16:30 دقیقه به جانپناه رسیدن و دیگر توانی برای صعود به جانپناه دوّم برایمان باقی نمونده بود بنابراین تصمیم گرفتیم شب در همان جانپناه اوّل بمونیم و روز بعد به سمت قلّه حرکت کنیم در طول شب، برف زیادی آب کردیم برای مصرف شب و روز صعود و غذا. پس از صرف شام و مایعات آماده شدیم برای خواب . قرار بر این شد ساعت 4 بیدار بشیم و ساعت 5 حرکت کنیم که به لطف لوازم دوستان من بهترین خواب طی این چند سال کوهنوردی رو داشتم...
روز شمار روز دوّم:
 به عمو قدرت گفته بودم موبایلش رو برای ساعت 4 کوک کنه! ساعت زنگ زد، بیدار شدم دیدم ساعت 3 رو نشون می ده، دوباره خوابیدم و یک ربع به 4 همگی بیدار شدیم. در راه برگشت متوّجه شدم که عمو قدرت شیطنت کرده و عمداً ساعت رو سه کوک کرده بوده  که تایم بیشتری داشته باشیم و به قلّه برسیم!
باز متأسفانه بعد از صرف صبحانه و جمع کردن کوله ها ساعت 5:15 دقیقه با 15 دقیقه تأخیر حرکت کردیم. به دوستان تأکید شده بود که از همون داخل جانپناه کسی بدون عینک طوفان و کلاه طوفان بیرون نیاد. سرعت باد به 30 کیلومتر در ساعت می رسید و در طول مسیر مدام به دوستان برا:ی حفظ تعادل دمای بدن تأکید می کردیم.
هوا کاملاً تاریک و آسمان صاف و بدون ابر بود ولی از همون شروع مسیر باد همراه و همقدم ما بود. هر چقدر ارتفاع می گرفتیم باد هم بیشتر می شد. ساعت 8:20 دقیقه به جانپناه دوّم رسیدیم که با نزدیک شدن به جانپناه متوجّه شدیم در جانپناه بازه که با وارد شدن به جانپناه دیدیم دو همنورد سنندجی داخل جانپناه هستن که خیلی از دیدنشون خوشحال شدم و خیالم راحت شد. بعد احوال پرسی متوجّه شدیم قلّه را صعود کردن. البتّه  تا ارتفاع 4000 بارشون رو قاطر حمل کرده بود و همون روز اوّل تونسته بودن به 4600 برسن و اگر ما هم می تونستیم روز اوّل تا جانپناه دوّم صعود کنیم امکان صعودمون به قلّه خیلی بیشتر می شد امّا به هر حال قسمت نبود و مهّم تلاشی بود که داشتیم و از اون هم مهّمتر تجربیاتی بود که به دست آوردیم.  
به این ترتیب بود که پس از دیدن سلامتی این دوستان و تبریک صعودشون ازشون خداحافظی کردیم. از اینجا به بعد با توّجه به اینکه دوستان تصمیم به برگشت گرفتن من و عمو قدرت آماده شدیم برای حرکت به سمت بالا. در طول برنامه با  پشتیبان تیم دوست خوبمون علی غفوری در ارتباط بودیم و وضعیت رو پیگیر بودیم و ایشون هم لطف می کردن و در تلگرام باشگاه گزارش وضعیت صعود رو می گذاشتن تا جایی برای نگرانی نباشه. ساعت 8:40 دقیقه من و عمو قدرت به سمت بالا حرکت کردیم و بقیه دوستان به سمت جانپناه 4000 سرازیر شدن سرعت باد حالا به 40 کیلومتر در ساعت می رسید کم کم به زیر دیواره نزدیک می شدیم و رفته رفته سرعت باد هم بیشتر می شد با خودمون قرار گذاشتیم تا هر جا تونستیم بریم بالا و هر جا شرایط اجازه نداد برگردیم. مسیر همون مسیر تابستانه بود و هیچ فرقی نمی کرد از دیواره رد شدیم و روی یال قرار گرفتیم حالا دیگه سرعت باد به حدی رسیده  بود که تعادل رو به هم می زد و همین امر باعث می شد که خیلی بیشتر مراقب باشیم و همینطور باعث کندی حرکت ما بود. به ابتدای یخچال منتهی به یال شمال شرقی رسیدیم که سرعت باد به حدود 60 تا 70 کیلومتر در ساعت طبق پیش بینی ها می رسید. کم کم داشتیم به ساعت 13 نزدیک می شدیم و این یعنی اینکه باید برگردیم ادامه مسیر کار عاقلانه ای نبود.

دماوند-961120- 9  

بنابراین با  توجّه به زمان، سرعت باد و نگرانی دوستان ساعت 12:35 دقیقه از ارتفاع حدود 5200 متری تصمیم به بازگشت گرفتیم. در طول مسیر با بیسیم با دوستان داخل جانپناه در ارتباط بودیم و برگشتمون رو اطلاع دادیم.  در ساعت 14:30 دقیقه به جانپناه 4600 برگشتیم و پس از نیم ساعت استراحت به سمت جانپناه اوّل حرکت کردیم ساعت 16:30 دقیقه به جانپناه 4000 رسیدیم و با استقبال گرم دوستان مواجه شدیم. پس از صرف چای و سوپی که دوستان زحمت کشیده بودن و آماده کرده بودن یکی دو ساعت خوابیدیم. بعد از بیدار شدن با کمک  دوستان زباله های داخل جانپناه رو جمع کردیم و داخل یه گونی بسته بندی کردیم تا روز بعد منتقل کنیم به پایین. شب دوّم به خاطر بادی که یکنواخت و بدون وقفه تا صبح می وزید از شب اوّل سردتر بود تا حدّی که دمای داخل جانپناه به منفی 15 تا 20 درجه می رسید.
روز شمار روز سوّم:
قرار بود ساعت 5 بیدار بشیم و ساعت 6 حرکت کنیم به سمت روستا امّا به علّت شدّت باد و سردی هوا ساعت 7:10 دقیقه به سمت پایین حرکت کردیم. ساعت 9 به سنگ رسیدیم و نیم ساعتی استراحت کردیم. بعد از استراحت و گرفتن عکس های یادگاری ساعت 10 به سمت روستا از همون مسیر رفت حرکت کردیم در انتهای دشت داخل درّه چشمه آبی بود  که یک توقّف کوتاهی  هم آنجا داشتیم. با توّجه به استراحت خوب شب قبل حرکت تیم خیلی خوب بود . ساعت 11:50 دقیقه به منزل آقای صادقی رسیدیم و پس از جا به جا کردن لوازم ساعت 12:30 دقیقه به سمت کرج حرکت کردیم. با ورود به جاده هراز طبق معمول دیدیم که قسمت هایی از مسیر همراه با ترافیکه امّا در کل مسیر خوب بود. بعد از مجسمه کوهنورد در ابتدای پلور برای صرف ناهار توقّف کردیم و در نهایت ساعت 18 به کرج رسیدیم.
چند نکته:
 با توجه به تجربه دومّی که برای صعود دماوند داشتم به نظرم بردن کفش سه پوش اشتباه بزرگی است و نیاز به بردن کفش سه پوش نیست و یک کفش دو پوش با یک گتر مناسب خیلی بهتر از کفش سه پوش خواهد بود.
ترک مسیر رو که چک کردیم تقریباً می تونم بگم بهترین مسیر ممکن است امّا باز لازمه تذکّر بدم که مسؤلیّت استفاده از اون به عهده شخصی است که ازش استفاده می کند.
 تقریباً 70 درصد مسیر همون مسیر تابستانه خواهد بود و خیلی فرقی ندارد.
سرعت و زمان بندی ما بر اساس شرایط تیم، هوا و منطقه بوده لذا دوستان باید با توّجه به شرایط خودشون برنامه ریزی داشته باشند و این گزارش فقط می تواند ذهنیّت بهتری به شما بدهد.
در پایان از استاد هاشم نژاد عزیز بابت ارائه گزارش هواشناسی، دوست بسیار خوبم علی غفوری که زحمت پشتیبانی برنامه رو برعهده داشتند، جناب صالحی عزیز که نسبت به ما خیلی لطف داشتن و همچنین دوستان بسیار ارزشمندم که با امانت دادن لوازمشون این امکان رو برای ما به وجود آوردن که بتونیم در چنین برنامه ای شرکت کنیم و همه دوستانی که در این برنامه من رو همراهی کردن صمیمانه تشّکر می کنم.

 دماوند-961120- 1

 دماوند-961120- 2

  

دماوند-961120- 3

 دماوند-961120- 4

  دماوند-961120- 5

دماوند-961120- 6  

دماوند-961120- 7

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
 

تعداد بازدید : ۲۱,۷۶۵
قدرت
۱۳۹۶/۱۲/۲۶
5
0
0

درکنار جناب بهمن دار بودن یعنی اطمینان و امنیت و لذت از کوهنوردی و صعود سپاس سلمان عزیز و ساعی

حسین بهزادیان
۱۳۹۸/۰۵/۲۲
0
0
0

سلام دوستان ضمن خسته نباشید و سپاس برای گزارش خوبتان آیا امکان دریافت ترک مسیر شما هست ؟ اگه خدا بخواد هفته آینده قصد صعود داریم از همین مسیر با تشکر


تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

خبرنامه

ایمیل خود را برای ارسال خبر نامه وارد کنید